پس از مطالعه ی کتاب کار عمیق به درک صحیح و عمیق از موارد زیر می رسیم:
1: کار عمیق چگونه شکل میگیرد؟
2:چرا اهمیت دارد؟
3: برای داشتن نوعی زندگی که پشتیبان کار عمیق باشد، باید از چه استراتژیهایی استفاده کنیم؟
کتاب کار عمیق اثر کال نیوپورت، بحثی چندبخشی درباره کار عمیق و متمرکز مطرح میکند. به عقیده او کاری که به تمرکز عمیق نیاز دارد، ذاتا ارزشمند و نتیجهبخش است. درحالیکه افراد مدام با عوامل حواسپرتی یا فشارهای اجتماعی مواجه هستند که آنها را به سمت کار کم عمق و سطحی سوق میدهد. برای موفقیت در یک اقتصاد اطلاعات-محور باید عمیق کارکنید. نیوپورت ایدههای خود را با ترکیبی از تحقیقات رسمی، داستانها و تجربههای شخصی از چالشها و پاداشهای کار عمیق بسط میدهد. او نکاتی درباره گذران نوعی از زندگی ارائه میدهد که حامی کار عمیق باشد. کار عمیق را ارزشمند، مفید و کمیاب میداند و با لحنی متقاعدکننده و گاه شاعرانه به این موضوع میپردازد. مدیرسبز مطالعه این چکیده را به افرادی که به کارهای علمی مشغول هستند و به دیگرانی پیشنهاد میدهد که میخواهند سیال، خلاق و متمرکز باشند.
کار عمیق و اهمیت آن :
کار عمیق کاری است که به توجه و تمرکز کامل نیاز دارد. کار جدی تواناییهای خلاقانه و تحلیلی را به حداکثر میرساند. برای موفقیت واقعی در هنر، علم، کسبوکار یا حوزههای دیگر باید عمیق کارکنید. برای درک کار جدی و عمیق بهتر است آن را با کار معمولی و کم عمق مقایسه کنید. کار کم عمق کاری است که میتوانید آن را هنگام حواسپرتی هم انجام دهید، به تلاش ذهنی خاصی نیاز ندارد و موضوعی جدید یا ارزشمند ارائه نمیکند.
کارعمیق چندان رایج نیست و بسیاری از ویژگیهای محیط کاری مدرن علیه آن است. افراد همیشه دوست دارند سادهترین کار را انجام دهند. در دنیای مشارکتی امروز که ارتباطات بیشتر و پاسخگویی سریع به پیامها به پاسخ باکیفیت و استفاده بهینه از زمان ارجحیت دارد، افراد زمان کمتری را به اولویتبندی کارها و انجام سریعتر کارهای مهم اختصاص میدهند.
چگونه در زندگیمان کار عمیق انجام دهیم؟
کار عمیق را به بخش منظمی از زندگیتان تبدیل کنید. از حواسپرتیها اجتناب کرده و سطح تمرکزتان را افزایش دهید. بسیاری از حواسپرتیها از درون ما نشات میگیرند. بخشی از حواسپرتیها اجتماعی و تکنولوژیکی هستند، مثل تمایل به چک کردن ایمیلها یا تماشای تلویزیون و … عادت کردن به کار عمیق باعث حفظ تمرکز میشود. بعضی افراد از «فلسفه ریاضتی» پیروی کرده و خود را از دنیای اطراف جدا میکنند، مدتها ایمیلشان را چک نمیکنند و همواره بر کارهای فکری تمرکز دارند. بعضی دیگر، چنین کاری را به خاطر اجبارات شغلی غیرممکن میدانند. آنها از «فلسفه دو وضعیتی» پیروی میکنند و پس از بازههای طولانی کار عمیق بر حوزههای دیگر هم تمرکز میکنند. مثلا بعضی اساتید دانشگاه کلاسهایشان را فشرده میکنند و یکترم درس میدهند و بقیه سال را به تحقیق میپردازند.
وقتی رویکرد مناسب خود را پیدا کردید، عادتهایی برای خود ایجاد کنید که باعث تمرکز بیشتر شود. ببینید در کدام قسمت به کار عمیق نیاز دارید و چه مدت باید متمرکز بمانید. برنامهای برای حمایت از کارتان داشته باشید.
موضوع اولی که خیلی خائز اهیمت می باشد این است که از خسته شدن نترسیم .برای تمرکز بر کار عمیق باید باید حواس پرتی های خود را از بین ببری که همین باعث می شود خسته شویم. وقتی برای تمرکز عمیق تلاش میکنید، مشتاقانه دنبال راهی برای فرار از خستگی هستید؛ اما اگر با خستگی نجنگید و آن را نشانه تمرکز عمیق بدانید، میتوانید تمرکز را به «عادت» خود تبدیل کنید، یعنی چیزی که مدام انجام میدهیم، چون میدانیم برایمان خوب است.
موضوع دومی که حائز اهمیت می باشد این است که از رسانههای اجتماعی دست برداریم.
رسانههای اجتماعی بسیار سرگرمکننده هستند و باعث میشود که با افراد مختلف در ارتباط باشیم. این مسئله در مقایسه با مضرات رسانهها بسیار ناچیز است. وقتی میخواهید از رسانههای اجتماعی استفاده کنید، ببینید کدام عوامل باعث موفقیت و شادی در زندگی شخصی و کاریتان میشود. تنها در صورتی از این ابزار استفاده کنید که منافعش بیشتر از مضراتش باشد.
موضوع سومی حائز اهمیت می باشد این است که کارهای کم عمق را هدفمند کنیم.
کار کم عمق مبنای کار عمیق ارزشمند است. کار عمیق خستهکننده است زیرا مجبور هستید با نهایت توان کارکنید. نهایت توان اغلب افراد، چهار ساعت کار عمیق در طول روز است. باید برای رسیدن به این حداکثر تلاش کرده و این روند را با یک ساعت کار عمیق در روز آغاز کنید و کم کم زمان آن را افزایش دهید. بسیاری افراد درباره میزان کارشان اغراق میکنند و ساعتهایی که تلویزیون میبینند را دستکم میگیرند. هر دقیقه از روز کاریتان را برنامهریزی کنید. کارهای مرتبط با هم را در یک گروه قرار دهید. وقتی از این برنامه استفاده کنید، میبینید که دیگر به زمان کار کردن توجه نمیکنید و وقتیکه به فعالیتهای جدید اختصاص میدهید را خیلی زیاد نمیدانید. مطمئنا مواردی در کارتان اخلال ایجاد میکند که برای اجتناب از آنها باید برنامههای جدید تدوین کنید. بهتدریج، زمان لازم برای انجام کارهای مختلف را بهتر ارزیابی میکنید. بعد از انجام کار، موانع زمانی پیشآمده حین کار را بررسی کنید.
موضوع چهارمی که حائز اهمیت می باشد این است که از وقتمان مراقبت کنیم
هر چه بیش تر روابطمان سخت گیری کنیم، باعث افزایش کار عمیق و هدفمندی کار کم عمق میشود. چون ارسال ایمیل کار سادهای است، معمولا آن را انجام میدهید. بسیاری از دریافتکنندگان ایمیل خود را مجبور به پاسخگویی میدانند. در این دام نیفتید. گزینشی پاسخ دهید. از افرادی که با شما در تماس هستند کار بیشتری بخواهید. مثلا بهجای دادن یک آدرس ایمیل کلی از «فیلتر فرستنده» استفاده کنید. این فیلتر باعث میشود ارسالکنندگان در شرایط خاص و مرتبط برایتان ایمیل ارسال کنند. هنگام پاسخگویی به ایمیلها کار بیشتری انجام دهید. فورا پاسخ ندهید، زیرا نشانهای از علاقه یا توافق است. گزینشی عمل کنید. اگر شخصی درخواست ملاقات با شما را داشت، برنامه وقتهای آزادتان را برایش ارسال کنید تا با یکی از آنها موافقت کند. اگر درخواستی برای مشارکت در یک پروژه دریافت کردید، به آنها کمک کرده و گام بعدی را مشخص کنید. درنتیجه مدام در حال رد وبدل کردن ایمیل نیستید. به ایمیلهای باز و مبهم، مواردی که برایتان جالب نیست و ایمیلهایی که پاسخدهی یا عدم پاسخدهی به آنها نفع و ضرری برایتان ندارد، پاسخ ندهید.
موضوع پنجمی که حائز اهمیت می باشد ایناست که ابزارهای کار عمیق را بشناسیم
عمق هر کار را مشخص کنید. ببینید آموزش یک کارمند جدید برای انجام این کار چند ماه زمان میبرد. وقتی فهمیدید هر کاری به چه میزان تلاش نیاز دارد، کارتان را روی نمودار عمق ببرید. خود را مجبور کنید که به سر عمیقتر طیف برسید. بودجهای را به کار کم عمق اختصاص دهید و ببینید چه مقدار زمان را صرف چنین کارهایی میکنید. بعضی افراد مجبور هستند 30 تا 50 درصد زمان خود را صرف کارهای کم عمق مثل حضور در جلسات، پاسخگویی به ایمیلها، کارهای اداری و مشابه آن کنند. اگر اکثر یا همه وقتتان صرف کارهای کم عمق میشود، برنامهای برای انجام کارهای عمیقتر طراحی کنید.
برای ارتقای کارتان از اصل «بهرهوری برنامه ثابت» استفاده کنید. اگر کار اداری سنتی دارید، احتمالا ساعت پنج بعدازظهر تعطیل میشوید. همین برنامه نشان میدهد که برای موفقیت لازم نیست ساعتهای طولانی و آخر هفتهها کارکنید. کارها و جلساتی که باید در آنها حضورداشته باشید را گزیدهتر انتخاب کنید. کارهایی را انتخاب کنید که سرنوشت حرفهایتان را شکل دهد.
و در نهایت کتاب کار عمیق به ما می آموزد که:
1:(کار عمیق) کاری حرفهای است که نیازمند توجه و تمرکز عمیق است
2:کار عمیق برای تسلط سریعتر به موضوعات پیچیده لازم است
3: موانع و نیازهای مشکلساز هرروز افزایش مییابد و سد راه کار عمیق است
4: کار عمیق احساس روان بودن، ارزشمندی و تقدس در شما ایجاد میکند.
5: بعضی افراد کار عمیق را به زندگی روزانهشان گره میزنند
6: برای پیشرفت در کارهای عمیق، از خستگی نترسید، رسانههای اجتماعی را کنار بگذارید و کارهای کم عمق زندگی را هدفمند کنید.