امروز 4 اردیبهشت 1403 ساعت 23:55

تعداد بازدیدکنندگان 121955 نفر

یادگیری خوب است، اما به شرط…

شیوانا از جاده‌ای می‌گذشت. مرد میانسالی او را شناخت. خودش را نزدیک او رساند و با او همسفر شد. مدتی که گذشت مرد میانسال شروع به تعریف از خودش کرد و گفت: “من چندین زبان خارجی آموخته‌ام، به علم طب و مهندسی هم مسلطم، کتاب‌های زیادی را خوانده و چند کتاب هم نوشته‌ام.”
شیوانا به سر و وضع ظاهری او نگاه کرد و گفت: “پس چرا با این سر و وضع ضعیف پیاده راه می‌روی؟!”
مرد گفت: “من نمی‌توانم یک‌جا پابند شوم. زن و فرزند را هم رها کرده‌ام و به قصد یادگیری چیزهای جدید راهی شهرهای دور شده‌ام. به نظر من یادگیری مهم‌ترین چیز در عالم است.”
شیوانا تبسمی کرد و هیچ نگفت. بعد از مدتی به یک مزرعه رسیدند. وسط مزرعه مترسکی روی یک پای چوبی‌اش ایستاده بود و کلاهی به سر داشت و با ظاهری مسخره انتهای جاده را نگاه می‌کرد. شیوانا اشاره‌ای به مترسک کرد و گفت: “برای مترسکی که قرار است راه نرود همان یک پا هم اضافه است!”
مرد میانسال با تعجب به مترسک نگاه کرد و گفت: “حق با شماست. مترسک پا به دردش نمی‌خورد چون از آن استفاده نمی‌‌کند. وقتی انسان از چیزی استفاده نکند داشتن یا نداشتن آن‌چیز برایش تفاوتی ایجاد نمی‌کند. درواقع انسان هرچه چیزهای بی‌فایده کمتری در اختیار داشته باشد خوشبخت‌تر است.”
شیوانا با لبخند گفت: “تو که همه این‌ها را می‌دانی چرا در همان شهر خودت و کنار زن و فرزندت نماندی تا علومی را که آموختی به‌کار بگیری و دردی از خودت و دیگران درمان کنی. یدک کشیدن این همه ادعا و دانش و استفاده نکردن از آن چه فایده‌ای دارد؟!”
مرد میانسال ایستاد و با حیرت پرسید: “یعنی می‌گویید یادگیری خوب نیست؟!”
شیوانا پاسخ داد: “یادگیری چیزی که به درد خود شخص و اطرافیانش نخورد وقت تلف کردن است! درست شبیه ساختن پاهای اضافی برای مترسک. مترسک همان یک پا هم برایش زیادی است. چون هیچ‌وقت قرار نیست راه برود!”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!