امروز 31 فروردین 1403 ساعت 10:58

تعداد بازدیدکنندگان 121153 نفر

داستان های مدیریتی

ﻭﺻﻴﺖ ﺳﮓ

صاحب سگ گفت: ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ؛ ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴت ای ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ من ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ دگر ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ..

تاثیرگذاری محبت

وجود فرشته‌هایی مانند خانم تامپسون را باور داشته باشید، و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت .

راز موفقيت

يكی از كشاورزان منطقه ای، هميشه در مسابقه‌ها، جايزه بهترين غله را به ‌دست می آورد و به ‌عنوان كشاورز

سپاسگزاری از مدير!

به محض تمام شدن سخنان مشوقانه و تحسين برانگيز مدير، كاركنان كه به وجد آمده بودند شروع كردند به دست زدن و ابراز سپاسگزاری از مدير.

زندگی همین است!

دوست من، یادت باشد که لیوان آب (مشکلات زندگی) را همین امروز زمین بگذار. زندگی همین است!

پاکت شیرینی

قضاوت عجولانه

داستان مدیریتی قضاوت عجولانه داستان از آنجایی شروع می شود که خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام

رمز موفقیت

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید!!! سقراط به مرد جوان گفت: که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه

تحقق رویاها

داستان مدیریتی تحقق رویا ها مونتی رابرتز زمانی که یک نوجوان بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت

ریسمان ذهنی

داستان مدیریتی ریسمان ذهنی روزی شیوانا به همراه تعداد زیادی از شاگردان خود صبح زود عازم معبدی در آن سوی

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!