یکی از چالشهای بزرگ شهرهای امروز، حجم بالای پسماندهای شهری و پیامدهای محیطزیستی و اقتصادیِ ناشی از آن است. مدل Tchobanoglous & Kreith (2002) اولویتهای مدیریت پسماند را به شکل یک هرم معکوس نشان میدهد؛ مدلی که به ما میگوید همه روشها ارزش یکسانی ندارند و برخی بهمراتب برای محیطزیست و اقتصاد شهری سودمندترند.
در بالاترین و بهترین سطح:
پیشگیری از تولید پسماند و کاهش در مبدا قرار دارد. یعنی بهترین مدیریت پسماند، اصلاً تولید نکردن آن است!
سطوح بعدی شامل:
- استفاده مجدد (Reuse)
- بازیافت (Recycling)
- بازیابی انرژی (Resource Recovery)
و در پایین هرم:
- سوزاندن
- دفن پسماند (Landfill) قرار میگیرد؛ کماثرترین و پرهزینهترین روش از نظر محیطزیستی.
امروز در بسیاری از شهرهای ایران، دفن پسماند همچنان روش غالب است؛ روشی که علاوه بر اشغال زمین، مشکلات زیستمحیطی جدی مانند تولید شیرابه و انتشار گازهای گلخانهای ایجاد میکند.
بنابراین، حرکت به سمت بازیافت واقعی، تولید انرژی از پسماند، و کاهش تولید زباله در مبدا نهتنها یک ضرورت محیطزیستی است، بلکه از نظر اقتصادی نیز به نفع شهرها و مدیریت شهری خواهد بود.
آینده شهرهای پایدار از همین انتخابهای امروز ما آغاز میشود.