- تعریف نقشه استراتژی:
هر سازمان مجموعه ای از عناصر مستقل در یک زنجیره ارزش است که منجر به نتایج و موفقیت تجاری می شود. این عناصر حیاتی، بخشهای اصلی یا فعالیتهای تجاری اصلی هستند که به هم مرتبط هستند و از یکدیگر پشتیبانی میکنند. نقشه استراتژی یک نمودار بصری است که استراتژی یک سازمان را در چهار دسته یا بیشتر نشان می دهد و اینکه چگونه عناصر تشکیل دهنده سازمان می توانند با یکدیگر به روشی مشترک و همسو برای به دست آوردن نتایج مالی و استراتژیک کار کنند.
این تصویر از عناصر حیاتی کسب و کار و استراتژی آن به مردم اطلاع می دهد که سازمان چگونه به هم پیوسته است و ارزش، تمایز و نتایج رقابتی ایجاد خواهد کرد. برای اینکه سازمان ها در یک محیط تجاری رقابتی موفق باشند، هر عنصر از زنجیره ارزش و هر کارکردی در کسب و کار نیاز به درک استراتژی و چگونگی تولید نتایج مالی دارد که رونق را تضمین می کند.
به طور کلی نقشه استراتژی یک برنامه ریزی برای تعیین اهداف شرکت و بررسی راه های دستیابی به آن ها است. در صورتی که از این نقشه درست و کامل استفاده کنید، در اجرای کار هرگز با مشکل مواجه نمی شوید، البته در این زمینه لازم است که از متخصصان و مشاوران کمک بگیرید که در این راستا، مشاوران شرکت مهندسی پردازش ساختارهای باز تهران (OSP) میتوانند شما را راهنمایی کنند. تدوین این نقشه باعث می شود که از بروز خطرات و آسیب های جدی حین انجام پروژه جلوگیری شود. همچنین استفاده از این نقشه در شرکت های مدیریتی و موسسات دیگر به برقراری تعامل بین کارمندان و ایجاد انگیزه در آن ها بسیار کمک خواهدکرد.
- مدل کاپلان و نورتون:
نقشه استراتژی یا Strategy Map حدود سه دهه پیش توسط کاپلان و نورتون مطرح شد و هنوز هم به صورت گسترده از آن استفاده میشود. آنها کتابی هم با عنوان نقشه استراتژی نوشتهاند و این ابزار را در آن توضیح دادهاند.
کاپلان و نورتون در مدلی که برای ترسیم نقشه استراتژی پیشنهاد کردهاند، برای استراتژی چهار وجه در نظر گرفتهاند. چهار وجهی که میتوانید آنها را در تصویر زیر ببینید.
ما معمولاً فقط موفقیت مالی و اقتصادی شرکتها و سودآوری آنها را میبینیم و وقتی این موفقیتها را دیدیم، میگوییم که حتماً استراتژی موفقی داشتهاند. اما واقعیت این است که استراتژی موفق، فراتر از موفقیت مالی است و لایههای دیگری هم دارد که در زیر آن پنهان شدهاند.
اگر شرکتی موفقیت مالی به دست آورده، قاعدتاً به خاطر این است که توانسته در حوزهی مشتری اقدامات ارزشمندی انجام دهد. مثلاً محصول بهتری عرضه کند یا رابطهی عمیقتری با مشتریاش بسازد.
از سوی دیگر، اگر یک شرکت توانسته در حوزهی مشتری موفق شود، میتوان حدس زد که فرایندهای کسب و کار در آن شرکت به خوبی تعریف شدهاند و کمک کردهاند تا محصولی چشمگیر و متمایز به مشتری ارائه شود و رضایت او را تأمین کند.
اما فرایندهای کسب و کار هم، به خودی خود موفق نمیشوند. شما نمیتوانید یک روز صبح از خواب برخیزید و چند فرایند در کسب و کار خود تعریف کنید و امید داشته باشید که همه چیز متحول شود. باید زیرساختها و سرمایهها و منابع مورد نیاز را هم تأمین کرده و پرورش داده باشید، از منابع انسانی و اطلاعاتی گرفته تا داراییهای نامشهودی مانند فرهنگ سازمانی.
حال اگر یک بار دیگر به نمودار بالای صفحه نگاه کنید، معنای آن را بهتر درک خواهید کرد. این نمودار، مسیر تحقق استراتژی را نشان میدهد. مسیری که از زیرساخت آغاز میشود و تا دستاوردهای مالی ادامه پیدا میکند.
حرف کاپلان و نورتون این است که نقشه استراتژی را میتوان به شکل آبشاری تدوین کرد. یعنی ابتدا اهداف و جهتگیری مالی را مشخص کرده و سپس به سراغ لایههای مشتری و فرایند و زیرساختها برویم.
- فواید نقشه استراتژی:
در صورت استفاده از نقشه استراتژی، اطمینان بیشتری از موفقیت در مدیریت استراتژیک حاصل می گردد، زیرا این ابزار، استراتژی را به خوبی برای بدنه مدیریتی سازمان تشریح کرده و نمود آن را بر سایر مولفه های سازمانی مشخص می سازد. پس به تعبیری می توان گفت نقشه استراتژی میتواند به عنوان ابزاری برای نشان دادن مسیر راه دستیابی به استراتژی در نظر گرفته شده در سازمان به کار رود.
روش تهیه نقشه استراتژی به تیم مدیریتی سازمان کمک میکند تا ابعاد مختلف تاثیر استراتژی بر سازمان را دریابند و به همه مولفه های سازمانی که بر استراتژی موثر هستند توجه نمایند. این ابزار استراتژی را از یک بیانیه آرزو مانند به یک برنامه برای دستیابی تبدیل مینماید.
نقشه استراتژی کمک میکند تا تمام اعضای سازمان نقش خود را در تحول استراتژیک سازمان بیابند و بدانند که چگونه تغییر در شیوه عملکرد آنان میتواند منجر به دستیابی به اهداف سازمان شود.
نقشه استراتژی برپایه روش پرسش و پاسخ، استراتژی سازمان را تشریح میکنند. چه تغییراتی در کدام یک از ابعاد سازمان می تواند تحولات چشمگیری را به همراه داشته باشد و با ارزش افزایی برای مشتری و ذینفعان، سوددهی و رشد پایدار سازمان را به همراه بیاورد؟
بدون نقشه استراتژی، کارتهای امتیازی متوازن تنها ابزارهایی برای اندازه گیری عملکرد عملیاتی سازمان است و بنگاه بر مبنای نتایج آن اندازه گیری ها نمیتواند تحولی در راستای بهبود ارزش آفرینی برای ذینفعان به وجود آورد.
از آنجا که نقشه استراتژی، اولویت های تحولی سازمان و آنچه را که سازمان می خواهد به آن دست یابد را توصیف و اهداف ممتاز سازمان را تبیین می نماید، می تواند ابزار مناسبی برای شناخت اولویت های بودجه و سرمایه گذاری سازمان به شمار آید.
نقشه استراتژی ابزار ترجمه استراتژی به زبان قابل فهم برای سازمان است، از این رو در چرخه مدیریت استراتژیک بعد از مرحله تدوین استراتژی و قبل از مرحله همسوسازی استراتژیک تدوین می گردد.