امروز 13 اردیبهشت 1403 ساعت 16:59

تعداد بازدیدکنندگان 123926 نفر

Search
Close this search box.

بابک بختیاری؛ موسس آیس پک

بابک بختیاری

آقای بابک بختیاری متولد 1357، اهل تهران، موسس و صاحب امتیاز فروشگاه ­های زنجیره ­ای آیس­پک و مدیر عامل شرکت آیس­پک ایرانیان است.

او در سال 1375 دوران دبیرستان را در مدرسه موسی بن جعفر ع تهران به پایان رساند. همان سال در رشته­ ی عمران وارد دانشگاه شد، اما بعدها به دلیل مشغله فراوان پس از اتمام 110 واحد درسی ترک تحصیل کرد و مدرک فوق دیپلم گرفت.

ایشان دم در خانه بساط فروش نوشابه و کیک پهن کرده ­است. مسافرکشی هم کرده.

خودش می­ گوید: انسان به صورت مقطعی کارهایی انجام می ­دهد که به سرمایه ­ای برسد، بعد وضعیتش را تغییر می ­دهد.

بختیاری می­ گوید: تقریبا سال دوم راهنمایی در ساختمانی ساکن بودیم که تعداد زیادی خانواده در آن بود. در آن دوران بروشوری چاپ و اعلام کردم ساندویچ­ هایی با قیمت مناسب می­ فروشیم. همسایه ­ها زنگ می­ زدند و سفارش می­ دادند، در حالیکه اصلا نمی ­دانستند رستورانی در کار نیست. با یک بروشور و خط تلفن ساندویچ می فروختیم.

پس از مذاکره با مدیران سه مدرسه توانستیم بوفه ­ای را برای مدت یک سال تحصیلی اجاره کنم و با سرمایه بسیار اندک، سه یخچال دست دوم و کهنه، بوفه این مدرسه ­ها را راه ­اندازی کردم.

سپس به خرید و فروش لوازم دست دوم روی آوردم، به طوریکه از طریق آگهی ­های روزنامه لوازم دست دوم خریداری کرده و در طبقه دوم خانه رنگ می­کردم و پس از آن وارد بازار می ­کردم.

سپس مرکز میزهای کامپیوتر را در خیابان ولی­عصر با همکاری یک شریک راه انداختم. در ظرف مدت کوتاهی دو شعبه از مرکز میزهای کامپیوتری را ایجاد کردم، اما به دلیل بی­ تجربگی و عجله داشتن برای پیشرفت در اثر سهل­ انگاری در برخورد با شریکم دچار مشکل شده و ورشکست شدم.

تصمیم گرفتم برای به دست آوردن سرمایه یک ماشین پیکان بخرم و در مسیر رفت و برگشت مسافرکشی کنم.

از مسافرکشی خسته شده­ بودم، بنابراین شغلم را تغییر دادم. مغازه ­ای در هروی پیدا کردم. برای آن خیلی رویا داشتم و می­ دیدم که قرار است صاحب رستوران بشوم.

با آنکه پبکان را فروختم، دو میلیون کم بود، با یکی از اقوام شریک شدم و رستوران را راه ­اندازی کردیم.

باید یک سری دستگاه و لوازم دیگر می­ خریدیم، که همین مسئله به کشیدن چک یک ماهه منجر شد. از آن پس هر چه درآمد داشتیم بابت بدهی می ­دادیم و در عمل پولی در صندوق برای خرید مواد اولیه غذایی نمی ­ماند، در نتیجه کار رستوران هم موفق نبود.

از آنجا بود که تنها راه را در پرورش یک فکر خلاقانه و کسب و کاری جدید دیدم.

از دوران کودکی بستنی ­ها را با هم زدن رقیق می­ کردم و با موز یا اسمارتیز هم می ­زدم و می­خوردم خیلی از این کار لذت می ­بردم. لذا تصمیم گرفتم این کار را در مقیاس بزرگ عملی کنم. به این فکر افتادم که یک بستنی متفاوت برای مردم عرضه کنم. فکر متفاوت بودن از ذهنم بیرون نمی ­رفت.

تصمیم گرفتم بستنی بسازم رقیق­ تر، حاوی میوه که با بسته ­بندی کردن آن از طریق نی بشود آن را نوشید.

پس از شکل­گیری این ایده در ذهنم نمونه ­های اولیه آن را آماده کردم و برای امتحان به اعضای فامیل و آشنایان دادم و ایده با استقبال خوبی رو به رو شد. تصمیم گرفتم ایده ی خود را عملی کنم و آماده راه­اندازی اولین شعبه آیس­پک شدم.

از همان روز نخست چشم ­انداز جهانی شدن محصول را در ذهنم می ­پروراندم. به همین منظور روز تابلوی اولین مغازه ­ی خود نوشتم آیس­پک شعبه مرکزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مکان­ های دیگر شعبات دوم و سوم و… را راه ­اندازی کردم.

این مجموعه کمتر از 2سال توانست 130فروشگاه در داخل و خارج از ایران ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم­ های بزرگ و معروف زنجیره ­ای دنیا نظیر مک دونالد، استار باکس، کینگ برگر و… قابل توجه و بلکه بسیار موفق ­تر عمل نموده ­است.

اکنون بالغ بر 120 شعبه در ایران و 10 شعبه در کویت، مالزی، دبی و هند در حال فعالیت می ­باشد.

ایشان معتقدند زمانی که شکست می­خورید و به مشکلات نگاه می­ کنید، دیگر نمی­ توانید بلند شوید، خودتان را می­ بازید و زمین می­ خورید. باید یاد بگیرید که به مشکلات فکر نکنید و به آینده نگاه کنید.

دوست دارم همانطور که دنیا آمریکا را با فروشگاه­ های زنجیره ­ای مک دونالد می­ شناسد، آیس­پک معرف ایران عزیزمان برای تمام مردم دنیا باشد. یقین دارم روزی فرا خواهد رسید که یکی از شعب آیس­پک را در قلب آمریکا افتتاح کنم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!