
قضاوت عجولانه
داستان مدیریتی قضاوت عجولانه داستان از آنجایی شروع می شود که خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام
امروز 13 آذر 1402 ساعت 13:27
داستان مدیریتی
داستان مدیریتی قضاوت عجولانه داستان از آنجایی شروع می شود که خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید!!! سقراط به مرد جوان گفت: که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه
داستان مدیریتی تحقق رویا ها مونتی رابرتز زمانی که یک نوجوان بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت
هنگامی که شما به عنوان یک مدیر یا رئیس یک مجموعه کاری منصوب می شوید، به طور پیوسته زیر ذره
مورچه هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش رو شروع میکرد. با خوشحالی به میزان زیادی تولید
معلم یک مدرسه به بچههای کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر
در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست،
اولین باری که بین دوراهی قانون و اخلاق قرار گرفتم مربوط به زمانی بود که قاضی بودم و به پرونده
قدرت شبکه های اجتماعی ماجرا از این قرار است که در سال 2008 کارول به همراه تیمش برای برگزاری یک
به کارت نجات در شرایط اضطراری که در داخل هواپیما در پشتی صندلی جلو قرار داده اند، دقت کرده اید؟
شرکت OSP
تعداد بازدیدکنندگان 92985 نفر
دسترسی سریع
خبرنامه OSP
ما به مدیران ارشد کسب و کارها و سازمان ها کمک می کنیم تا برای چیرگی بر مسائل پیچیده کسب و کار خود، تصمیم های درست و به موقع بگیرند و از فرصت های پیش رو، بالاترین بهره را ببرند.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی سایت و پشتیبانی سایت توسط شرکت نیاک وب
عضویت در خبرنامه
از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!