ديو اولريش در سال 1953 در آمريكا متولد شد. او ارزش كار سخت و ارائه خدمت را از پدر (كارمند) و مادر (فعال در نهادهای مدنی غيرانتفاعی) آموخت. دكترای كسب و كار را از دانشگاه كاليفرنيا (UCLA) گرفت و از سال 1982 تدريس را در دانشگاه ميشيگان آغاز كرد. او بيش از 20 سال است كه با دانشجويان MBA و مديران اجرايی كسب و كار در زمينه های منابع انسانی و رهبری مشغول به كار است.
اولريش استاد دانشگاه، نويسنده، سخنران و مشاور مديريت است. با بيش از نيمی از 200 شركت برتر فورچون كار مشاوره و تحقيق انجام داده است. تعهد او آموزش و ارتقای اثربخشی منابع انسانی در صدها شركت، نظير: بوئينگ، دل، نيسان و فيليپس بوده است. به مدت 10 سال از 1990 سردبير مجله معتبر مديريت منابع انسانی بوده، و در چهار مجله ديگر نيز به عنوان عضو هيئت تحريريه حضور داشته و مقاله نوشته است. اولريش صاحب 15 جلد كتاب و بيش از 100 مقاله علمی در زمينه های منابع انسانی و رهبری است. به همراه نورم اسمالوود، گروه مشاوران RBL را تأسيس كرده است.
ديو اولريش در حوزه مديريت منابع انسانی در جهان، شاخصترين و اثرگذارترين فرد است. در سالهای 2006 و 2007، مجله مديريت منابع انسانی او را به عنوان تاثيرگذارترين شخص در حوزه HR برگزيده است. نشريات معتبر علمی او را به عنوان يكي از 10 استاد برتر اجرايی و رهبران خلاق و نوآور در جهان معرفی كرده اند. در سال 2000 مجله فروبس او را به عنوان يكی از پنج مربيان برتر كسب و كار در جهان، مورد ستايش قرار داد. مجله بيزنس ويك در سال 2001 اولريش را به عنوان برترين معلم انتخاب كرد. انديشههای تحولگرايانه او در زمينه مديريت منابع انسانی موردتوجه و رجوع دستدركاران اجرايی سازمان ها و استادان مديريت دانشگاه هاست. بی هيچ ترديدی، ديو اولريش، مرد شماره يك منابع انسانی در جهان است.
هنگامی كه در سال 1997 ديواولريش در كتاب: قهرمانان منابع انسانی تعبير شريك استراتژيك را برای متوليان منابع انسانی سازمان ها به كار برد، اين واژه به سرعت رواج يافت و اين نقش پيشنهادی او مورد استقبال متوليان منابع انسانی و سازمان ها قرار گرفت. گويی او با اين تعبير داستان جديدی را براي منابع انسانی رقم ميزد و دوران مترسك بودن منابع انسانی را تمام شده تلقی ميكرد. او آغاز سفر تعالی منابع انسانی را از حوزه های سنتی و اداری به زمينه های تحول آفرين و اثربخش اعلام كرد و بدين ترتيب كاركرد بی رمق منابع انسانی كه در چنبره كارهای غيرارزش گرفتار آمده بود، جانی تازه گرفت و آماده پذيرش مسئوليتهای سنگين شد.
اولريش با اين پرسش ها آغازكرد:
- چرا امروزه موضوع منابع انسانی اين گونه موردتوجه واقع شده است؟
- چگونه مي توان مديران صف را قانع كرد كه به موضوعات منابع انسانی توجه بيشتری داشته باشند؟
- فعاليتهای درحال ظهور منابع انسانی كداماند؟
- چگونه ميتوان بين استراتژی كسب و كار و منابع انسانی پيوند برقرار كرد؟
- منابع انسانی چه كمكی درجهت خلق ارزش نامشهود برای سازمان می كند؟
- نقشهای تحولآفرين و درحال ظهور متوليان منابع انسانی كدام است؟
و بدين گونه پايان عصر كاركردهای معمولی و سنتی منابع انسانی، كه تا آن زمان پايه و اساس فصول كتابهاي مرجع در زمينه مديريت منابع انسانی را تشكيل می داد، رقم خورد. اين پرسش های بنيادين جايگزين كاركردها و سرفصلهايی، مانند: جذب، استخدام، به كارگيری، جبران خدمت، آموزش، پرداخت، روابط كار و ارتباطات شد. ديگر همه به دنبال آن بودند كه بدانند و بيابند كه سازمان ها چگونه ارزش افزوده برای مشتريان و سرمايهگذاران خود را از راه رهبری و فعاليت های استراتژيك منابع انسانی ايجاد می كنند. سازمان ها چگونه در زمينه منابع انسانی تغيير می كنند، ياد می گيرند، تشريك مساعی می كنند، استعداديابی می كنند و بالاخره رهبری می كنند.
همه در پاسخ به اين پرسش كه: چرا درماندهايم؟
چگونه از راه افراد و سازمان، ارزش خلق كنيم؟
درپی بهترين عملكردها در توسعه رهبری و تحول سازمانی برآمدند.
دغدغه آينده مديريت منابع انسانی همه را فرا گرفته بود. اولريش خود دست به كار شد و به همراه همكاران و همراهان فكريش درپی تحقيقات دامنهدار در صدها شركت، طرح ارزشآفرينی منابع انسانی را ارائه داد. او بر پنج مؤلفهای كه منابع انسانی براساس آن شكل مي گيرد، انگشت تاكيد نهاد: واقعيتهای بيرونی و ذينفعان كه در محيط بيرونی سازمان بودند و اقدامات، سازمان و متوليان منابع انسانی كه كاركرد منابع انسانی در درون سازمان را رصد ميکردند.
براي ايفای نقشهای متعدد و نوين متوليان منابع انسانی، همچون شريك استراتژيك، حامی كاركنان، خبره حرفه و عامل تغيير، شايستگی های منابع انسانی مطرح شد:
- مشاركت استراتژيك
- ارائه فعاليتها
- دانش كسبوكار
- فناوری
- از همه مهمتر اعتبار فردی
- نقش ها مشخص می كنند كه چه كارهايی بايد صورت گيرد.
- شايستگی ها مشخص می كنند كه كارها چگونه بايد انجام شود.
در ذهن و زبان ديواولريش برخی واژهها در حوزه منابع انسانی، بسي فراوان است كه در نوشتههای او به ظهور رسيده است:
- تحول منابع انسانی
- ارزشآفرينی
- ارزش افزايی
- حرفه منابع انسانی
- سفر تعالی منابع انسانی
- نقش ها و شايستگی های متوليان منابع انسانی
- آينده منابع انسانی
- توانايی های فردی
- قابليتهای سازمانی
- دارايی های نامشهود
- شريك استراتژيك سازمان
- فهم زبان كسب و كار
- ارائه دستاورد
- همسويی منابع انسانی و استراتژی سازمان
- معماری منابع انسانی
- سنجش اثربخشی
- تاثير استراتژيك منابع انسانی
- و بالاخره ارزيابی متوازن منابع انسانی
او با تشريح معماری منابع انسانی سازمان، يعنی مجموع كاركرد منابع انسانی، سيستمهای منابع انسانی و خروجی رفتار كاركنان می خواهد به سازمان ها بياموزد كه چگونه اين معماری را بنا نهند، تا سرآمد بازار باشند.
ديواولريش با طرح اين پرسش كه راستی پس از آنكه فعاليت های اداری منابع انسانی خودكار، متمركز يا برونسپاری شد و در آستانه حذف قرار گرفت چه اتفاقی رخ خواهد داد، تمامی متوليان منابع انسانی سازمان ها را در انديشه فرو می برد و آنها را به اجرای طرح ارزشآفرينی و بنانهادن معماري منابع انسانی فرامی خواند تا توانايی های فردی كاركنان را افزايش دهند و قابليتهای سازماني را ارتقا بخشند. درنظر او قابليتهای سازمانی از راه سرمايهگذاری در منابع انسانی ايجاد می شود. اين قابليتها شامل: استعداد، سرعت، همكاری، پاسخگويی، چارچوب ذهنی مشترك، قابليت يادگيری سازمانی و نشان رهبری است. متوليان منابع انسانی با ايجاد قابليتهای سازمانی، نامشهودها را به مزيت های مشهود تبديل می كنند. قابليتهای سازمانی به گمان اولريش، از دستاوردهای كاركرد منابع انسانی است.
از ويژگيهای بارز ديواولريش، انجام كار تيمی و مشترك با بزرگان حوزه منابع انسانی در زمينههای پژوهشی منابع انسانی در شركت هاست. بيشتر كتابهای او حاصل دستاورد اين تلاشهای تيمی و پژوهشی است كه بر تاثير آنها افزوده است. او سرآمد و سردمدار انديشمندانی است كه در دهه 1990 دغدغه بازگرداندن نقش و جايگاه منابع انسانی در سازمان ها را داشتند و اين ندا را سر دادند كه متوليان منابع انسانی بايد از گوشه انزوا به درآيند و با حضور در عرشه كشتی سازمان، در نقش دستيار و ديدهبان فرمانده كشتی، عمل كنند. آنها بايد شريك استراتژيك سازمان باشند و از كارهای سطحی و سنتی بپرهيزند و در مسير انجام كارهاي تحول آفرين و متفاوت گام بردارند.