امروز 19 آذر 1403 ساعت 14:40

تعداد بازدیدکنندگان 201853 نفر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تفاوت مدیریت و رهبری

رهبری و مدیریت

تفاوت اصلی بین رهبری و مدیریت چیست؟ در حالی که ممکن است بسیاری از شما فکر کنید که این دو اصطلاح به یک معنا هستند، اما اینطور نیست. علاوه بر این رهبران و میدران می توانند مهارت ها و ویژگی های بسیار متفاوتی داشته باشند که در ادامه به آن میپردازیم.

در این مطلب خواهیم آموخت که ارتباط صحیح یکی از پیش نیاز های اصلی رهبری و مدیریت موفق است.

اکنون بیایید به تفاوت اصلی رهبری و مدیریت بپردازیم:

چگونه رهبری و مدیریت متفاوت هستند

رهبری  و مدیریت اغلب دارای وظایف متداخل هستند، در حالی که  این دو اصطلاح معانی متفاوتی دارند و نباید به جای یکدیگر استفاده شوند. هر دو مجموعه ای منحصر بفرد از کارکردها، ویژگی ها  و مهارت ها را نشان می دهند که شباهت های مشترکی دارند.

با این حال ، آنها در برخی شرایط تفاوت های برجسته ای را نشان می دهند. به عنوان مثال برخی مدیران رهبری را تمرین نمیکنند ، در حالی که برخی دیگر بدون نقش مدیریت رهبری می کنند.

مدیر به طور کلی شخصی است که در یک سازمان انتخاب یا منصوب می شود. در بیشتر موارد، یک مدیر بر اساس مهارت های فنی، دانش و تخصص خاص انتخاب می شود. برعکس، بزرگترین مهارت رهبری تاثیرگذاری و الهام بخشیدن به مردم است.

در محل کار، داشتن رهبران و مدیران بزرگ مهم است. سازمان ها برای دستیابی به ماموریت و چشم انداز خود به رهبران خود نیاز دارند. آنها همچنین به مدیران خوب نیاز دارند تا اطمینان حاصل کنند که کارها انجام می شود و تیم آنها با اهداف شرکت همسو هستند.

بیایید اکنون 5 تفاوت اصلی مدیریت و رهبری را برسی کنیم:

1- رهبران چشم انداز را تعیین می کنند، مدیران آن را دنبال می کنند.

وقتی صحبت از تنظیم و اجرا ماموریت و چشم انداز یک شرکت می شود، مدیران و رهبران نقش های متفاوتی دارند.

رهبران بینا هستند. اکثر آنها چشم انداز روشنی از این که می خواهند سازمانشان در آینده کجا قرار خواهد گرفت دارند. با این حال، آنهاخود تنها مسئول تحقق این دیدگاه نیستند.

رهبری و مدیریت

در اینجا مدیران نقش تعیین کننده ای دارند. درحالی که رهبران ممکن است از طریق ارتباط رهبری کارآمد، مسئول انتقال ماموریت، چشم انداز و اهداف شرکت به کل سازمان باشند، مدیران مسئول همسو نگه داشتن کارکنان با ارزش ها و اهداف اصلی شرکت هستند. با این حال 71 درصد از کارکنان بر این باورند که رهبران آنها زمان کافی را برای برقراری ارتباط با اهداف و برنامه ها صرف نمی کنند. با وجود آن که مدیران کسانی هستند که می توانند افراد را تحت تاثر قرار دهند تا در جهت اهداف یکسانی کار کنند.

شاید به تعبیری مدیریت برای ارتباط کارکنان با اهداف سازمان و اطمینان از اجرای اهداف سازمان باشند.

2- رهبران به ایده فکر میکنند، مدیران به اجرا می اندیشند

در حالی که فرهنگ مدیریت بر عقلانیت و کنترل تاکید دارد، رهبران بیشتر به دنبال فرصت هایی برای بهبود در سطح سازمان هستند. آنها این کار را با ارائه ایده های جدید و سوق دادن به سمت یک ذهنیت آینده نگر انجام می دهند. به عبارت دیگر، مدیران همیشه به دنبال پاسخ هایی برای « چگونه و چه زمانی» هستند، در حالی که رهبران به دنبال پاسخ هایی برای « چه چیزی و چرا» هستند.

رهبری و مدیریت

 

بنابر این مسئولیت اصلی مدیران این است که وظایف خود را بر اساس دیدگاه رهبران انجام دهند. وظیفه اصلی آنها این است که اطمینان حاصل کنند که افراد دارای وظایف مختلف با مسئولیت مختلف به طور موثر و سازنده در کنار هم برای تحقق اهداف سازمان تلاش می کنند.

3- رهبران الهام بخش مردم هستند. مدیران عامل موفقیت آنها هستند.

در حالی که رهبران قدرت زیادی برای الهام بخشیدن به افراد را دارند، مدیران مسئول هدایت موفقیت مستمر و تجربه کاری مثبت آنها در کل مسیر شغلی کارکنان هستند.

از آنجایی که مدیران بیش از 70 درصد از مشارکت کارکنان در محل کار را تشکیل می دهند، آنها همچنین مسئول موفقیت و مولد تیم خود هستند.

با این حال، وقتی مردم از آنچه رهبری بیان میکند الهام میگیرند، مدیران میتوانند با این نیرو محرکه آنها را در جهت درست قرار دهند.

مطالعات نشان داده که کارکنان وقتی فرصت تعامل با رهبران خود را دارند، کمتر احساس استرس و فشار می کنند. علاوه بر این رهبری قدرت زیادی برای تاثیر گذاری بر مشارکت کارکنان دارد.

رهبری و مدیریت

کارمندان در محیط هایی که ارتباط صادقانه، باز و شفاف وجود دارد موثر و پویاتر کار میکنند. با این حال بسیاری از سازمانها اهمیت ارتباط دو طرفه بین کارکنان و رهبری را درک نمی کنند.

4- رهبران به آینده نگاه می کنند، مدیران در حال کار می کنند.

یکی از تفاوت های اصلی بین رهبران و مدیران این است که رهبران بیشتر بر آینده متمرکز هستند، درحالی که مدیران بیشتر بر زمان حال متمرکز هستند.

بنابراین مهمترین هدف مدیر دستیابی به اهداف سازمانی از طریق اجرای فرایندها ورویه های پیرامون بودجه ریزی، ساختار سازمانی و نیرو انسانی است. از سوی دیگر رهبران تمایل دارند از قبل فکر کنند و از فرصت های ۀینده استفاده  کنند.

با این حال ، اگر رهبری نتواند چشم انداز آینده را به طور شفاف و واضح به مدیران و کارکنان ابلاغ کند معنایی ندارد.

5- رهبران هدف را شکل می دهند، مدیران آن را تایید می کنند.

هنگام مقایسه رهبران و مدیران مهم است که به فرهنگ سازمانی، سازماننگاه کنید.

فرهنگ سیستمی از ارزش ها، باورها و رفتارهایی است که نحوه عملکرد سازمان و نحوه انجام کار را شکل می دهد و تعیین می کند. هنگامی که فرهنگ سازمانی با استراتژی کلی کسب و کار همسو می شود، کارکنان و سایر ذیفعان به گونه ای عمل و رفتار می کنند که از اهداف کسب و کار حمایت کرده و امکان دستیابی به آنها را فراهم کند.

بنابر این سوق دادن کارمندان به زندگی با فرهنگ و ارزش های اصلی شرکت بدون همکاری رهبری و مدیریت غیر ممکن است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!