آنچه که کتاب مهره حیاتی به ما میگوید: من شغل ای نمی خواهم که مهره ای غیرحیاتی هم بتواند در آن حوزه کار کند.
ست گادین می گوید:
دنیای جدید کار
ثورنتون می به درستی اشاره می کند که به پایان دوره پرداخت دستمزد بر اساس ساعات حضور رسیدهایم. اکنون تعداد شغلهایی که فقط با حضور در محل کار میتوانند پول ساز باشند، کمتر و کمتر شده است. در عوض، سازمانهای موفق به کسانی حقوق میدهند که تغییر آفرینی کنند و سایر افراد را بیرون می اندازند.
فقط به خاطر اینکه متفاوتید، غیرقابل جایگزین نمیشوید. ولی یگانه راه برای اینکه غیرقابل جایگزین باشید، این است که متفاوت باشید.
به انتخابتان فکر کنید
ممکن است همین که تصمیم گرفتید غیرقابل جایگزین شوید، دیگر محبوب دیگران نباشید. حتی ممکن است کسانی که اکنون دوستتان دارند، به دلایلی که برای خود دارند دوستتان نداشته باشند اما یا بالاخره شما را می پذیرند یا اینکه از همان اول شما را دوست نداشته اند.
اگر شرکتتان بخواهد شخص خیلی بهتری را جایگزین شما کند، باید به دنبال چه چیزهایی باشد؟ احتمال کمی دارد که به دنبال شخصی بگردند که علاقه مند به ساعات کاری بیشتری باشد، در صنعت تجربه بیشتری داشته باشد، یا شخصی که بتواند در آزمونهای استاندارد امتیاز بهتری را کسب کند.
نه، مزیت رقابتی ای که بازار کار می طلبد شخصی است انسان تر، با ارتباطات بیشتر و پخته تر. کسی که علاقه و انرژی زیادی داشته باشد و بتواند همه چیز را همان طوری که هستند ببیند و بدون هیچ بیمی، با تصمیمات درست، با اولویت های مختلف سروکله بزند. کسی که در مواجهه با تغییر، انعطاف پذیر و در برابر سردرگمی ها، تاب اور باشد.
چگونه به اینجا رسیدیم؟
سر در مدارس:
ما در اینجا کارگران کارخانه های فردا را تربیت می کنیم. دانش آموختگان ما، توانایی بسیار خوبی در پیروی از قوانین دارند و ما قدرت مصرف را به عنوان کمکی در راستای تایید اجتماعی آموزش می دهیم.
در مدارس فقط باید دو چیز اموزش داده شود:
۱. حل مسائل جالب
۲. رهبری
تبدیل شدن به مهره حیاتی
قانون اهرم مهره حیاتی: هر اندازه در شغلتان ارزش بیشتری بیافرینید، برای خلق ان ارزش به میزان ساعت کار یدی کمتری نیاز است. به عبارتی، بیشتر اوقات عملکرد عالی ندارید. و همان کارهایی را می کنید که افراد عادی هم میتوانند انجام دهند.
آیا همه سازمانها به مهره حیاتی نیاز دارند؟
شاید نه.
سازمانهای متمرکز، انحصاری، ایستا، ایمن، حساس به هزینه و عریض و طویل باید کارگران گوش به فرمان با ارزان ترین دستمزد را به کار بگیرند.
دانش عمیق به تنهایی کافی نیست.
تنها در ۳ موقعیت به دانش عمیق توجه ویزه می شود:
۱. وقتی دانش به صورت لحظهای مورد نیاز است و به دست آوردن آن از منبعی خارج از سازمان بیش از اندازه خطرناک یا زمان بر است.
۲. وقتی همواره به ان دانش نیاز است و استفاده از منبعی خارج سازمان بیش از اندازه پر هزینه است.
۳. وقتی دانش عمیق در فرایند تصمیم گیری نیز دخیل است و اعتبار داخلی و دانش سازمانی با تصمیم گیری درست مرتبط است.
اگر در انجام کارهایی تجربه دارید که شما را به مهره ای حیاتی تبدیل کرده است، داشتن رزومه چنین حقیقتی را مخفی می کند. رزومه به کارفرما این امکان را می دهد که ردتان کند.
اگر رزومه ندارید، چه چیزی دارید؟
سه توصیه نامه از افرادی که کارفرما می شناسد و به انها احترام می گذارد. یا
پروژه ای معرکه که کارفرما می تواند ببیند و لمس کند. یا
شهرتی که پشت نامتان است.یا
نتیجه سرچ نامتان در گوگل….
مهره حیاتی میگوید: شغلی نمی خواهم که مهره ای غیرحیاتی هم بتواند در آن کار کند.