امروز 16 آذر 1403 ساعت 07:30

تعداد بازدیدکنندگان 200679 نفر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نجار پیر

نجار پیر

نجار پیری بود که می‌خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می‌خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده‌اش لذت ببرد.

کارفرما از این که دید کارگرش می‌خواهد کار را ترک کند ناراحت شد. او از نجار پیر خواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملاً مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نامرغوبی استفاده کرد و با بی‌حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.

وقتی کار ساختن خانه به پایان رسید، کارفرما برای بررسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت : «این خانه متعلق به توست. این هدیه‌ای است از طرف من برای تو».

نجار شوکه شده بود. مایه تأسف بود! اگر می‌دانست که در حال ساخت خانه‌ای برای خودش است، مسلماً به گونه‌ای دیگر کارش را انجام می‌داد.

 

نکته اخلاقی داستان:

تا آخرین لحظه با حس مسئولیت و متعهدانه کار را به پایان برسانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!