امروز 16 اردیبهشت 1403 ساعت 21:06

تعداد بازدیدکنندگان 124576 نفر

Search
Close this search box.

کتاب چگونه ایده‌های خوب را بدزدیم “نکته در باب خلاق بودن که هیچکس به شما نگفته است”

کتاب چگونه ایده‌های خوب را بدزدیم

چگونه ایده‌های خوب را بدزدیم “نکته در باب خلاق بودن که هیچکس به شما نگفته است”

کتاب چگونه ایده‌های خوب را بدزدیم

نویسنده:

آستین کلئون (Austin Kleon)

فهرست مطالب کتاب:

1: مثل یک هنرمند بدزدید

2: برای شروع لازم نیست بفهمید کی هستید

3: کتابی را بنویسید که دلتان می‌خواهد بخوانید

4: از دست‌هایتان استفاده کنید

5: کارهای جانبی و سرگرمی را فراموش کنید

6: یک راز: در حد توانتان اثری درخشان بیافرینید و دیگران را هم سهیم کنید

7: جغرافیا کیلویی چند؟

8: درست رفتار کن، دنیا قریه‌ای بیش نیست

9: تا می‌توانید دچار ملال شوید (این تنها راه انجام کار خلاقانه است)

10: خلاقیت یعنی زدودن اضافات

چرا باید این کتاب را بخوانم؟

به گفته­ ی نویسنده این کتاب برای همه افراد قابل استفاده می­ باشد. اگر شما به دنبال تبدیل شدن به یک فرد خلاق در کارهایتان هستید، این کتاب می­ تواند برای شما مفید واقع شود.

به طور کلی ما این کتاب را به تمامی افرادی که به دنبال توسعه فردی هستند و به آن علاقه­ مندند، توصیه می ­کنیم.

همچنین این کتاب جزء پر فروش ­ترین کتاب­ های نیویورک تایمز و نامزد جایزه گودریدز در بخش کتاب­ های غیر داستانی می ­باشد.

 

کتاب “چگونه ایده­ های خوب را بدزدیم” درباره چیست؟

آستین کلئون در این کتاب راهنمایی­ های الهام بخشی را در زمینه خلاقیت ارائه می­ دهد. او در این کتاب تجربیات 10 ساله خود را که در زمینه هنر کسب نموده است، به خواننده­ ها انتقال می ­دهد. به عقیده ­ی وی این نکات نه تنها برای اهل هنر، بلکه برای هر بی­ هنری (!) نیز مفید است و هر کسی برای افزایش احتمال تبدیل شدن به یک فرد خلاق می ­تواند از آن استفاده نماید.

آستین کلئون عقیده دارد که ایده­ ها از “هیچ” به وجود نمی ­آیند و هیچ اثر اصیلی وجود ندارد که از اثر دیگری الهام نگرفته باشد. به دنبال این عقیده بیان می­کند که برای هنرمند بودن، ضروری است تا یاد بگیریم چگونه ایده ­های خوب را پیدا کرده و آن­ها را بدزدیم. همچنین او برای اثبات عقیده­ اش جملاتی از انسان ­های سرشناس مثل مارسل دوشان، آندره ژید و… نقل قول می ­کند.

 

می­توانم قسمتی از کتاب را بخوانم؟

ایمیل‌های فراوانی از جوانانی دریافت می‌کنم که می‌پرسند: «من بالاخره چگونه کشف خواهم شد؟»

من حال آن‌ها را می‌فهمم. وقتی شما از دانشگاه یا کالج فارغ التحصیل می‌شوید، یک دورۀ فترت در انتظارتان است. کلاس درس جایی شگفت انگیز است؛ مکانی عملی که در آن: استاد شما پول گرفته تا به ایده‌های شما توجه کند، همکلاسی‌های شما پول داده‌اند تا به ایده‌های شما گوش کنند. دیگر هیچ گاه در زندگی شنوندگانی تا این حد علاقه مند نخواهید یافت.

اما وقتی درستان تمام می‌شود، می‌بینید برای دنیا هیچ اهمیتی ندارد که شما چه فکر می‌کنید. حقیقت دردناکی است، اما هست. به قول استیون پرسفیلد، نویسنده: «مردم، بدجنس یا بی رحم نیستند، آن‌ها فقط گرفتارند».

این حقیقت درواقع خیلی هم بد نیست، چون هنگامی باید به شما توجه شود که کار واقعاً خوبی ارائه داده باشید. در دورۀ گمنامی هیچ فشاری رویتان نیست. می‌توانید هر کاری بخواهید بکنید. پس تجربه کنید. کارهایی را فقط برای حال کردن انجام بدهید. وقتی شناخته شده نیستید، هیچ چیز ذهن شما را از بهتر شدن منحرف نمی‌کند؛ نباید نگران تصویرتان در اجتماع باشید، هیچ چک قلنبه‌ای به شما فشار نمی‌آورد، هیچ صاحب سرمایه و هیچ ایمیلی از مدیر برنامه‌تان دریافت نمی‌کنید. خلاصه کنم؛ هیچ کس موی دماغتان نخواهد شد.

بعد از اینکه مردم به شما توجه نشان دادند، و از آن مهم‌تر، برای شما پول خرج کردند، دیگر هیچ گاه روی چنین آزادی‌هایی را نخواهید دید.

از گمنامی تا هروقت طول می‌کشد لذت ببرید و از آن استفاده کنید.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

از آخرین مطالب علمی در حوزه مدیریت با خبر شوید!