معرفی مدل ارزیابی اثربخشی آموزش فیلیپس
برای اثربخشی آموزش مدلهای مختلفی پیشنهاد شده است. یک روش خوب و عملی برای ارزیابی آموزش پیروی از مدل فیلیپس است که به عنوان مدل ROI فیلیپس نیز شناخته میشود. این مدل که توسط جک فیلیپس توسعه یافت، به طور گسترده از مدل کرک پاتریک پیروی میکند.
در واقع این مدل دنباله مدل چهار سطحی کرک پاتریک است که جک فیلیپس سطح پنجمی به آن اضافه کرده است و این سطح را بازگشت سرمایه نامیده است.
به طور خلاصه، مدل فیلیپس پنج سطح دارد، در مقایسه با چهار سطح ارزیابی کرک پاتریک. فیلیپس یک سطح پنجم را اضافه کرد، که بازگشت سرمایه (Return On Investment) یا به اختصار ROI است. معیاری که برای رهبران منابع انسانی بسیار ارزشمند است تا اهمیت آموزش را به تصمیم گیرندگان نشان دهند.
مدل فیلیپس در شکل زیر نمایش داده شده است.
در ادامه سطوح مدل فیلیپس را با هم مرور میکنیم.
سطح ۱: واکنش
این مدل با ارزیابی تجربه شرکت کنندگان از برنامه آموزشی که گذراندهاند، آغاز میشود. به عبارت دیگر عکس العملی که فراگیران به کلیه عوامل موثر در یک دوره آموزشی از خود نشان میدهند. رایجترین تکنیک استفاده از یک نظرسنجی پس از آموزش است. تکنیکهای دیگر شامل نظرسنجی های پالسی (pop-ups)، فن آوری هوش مصنوعی برای درک واکنشهای احساسی، مصاحبه و… است.
سطح ۲: یادگیری
این سطح برای ارزیابی این است که آیا یادگیری واقعاً انجام شده است یا خیر. به بیان دیگر، آیا دانش کارکنان در نتیجه برنامه آموزشی افزایش یافته است؟
یک راه برای انجام این کار، انجام پیش آزمون و پس آزمون است. به عنوان مثال، اگر هدف آموزشی آموزش یک زبان برنامه نویسی جدید، به عنوان مثال پایتون به گروهی از کدنویسان باشد، خوب است که فراگیران را قبل از شروع و بعد از برنامه با ارزیابی مهارتهای پایتونشان آزمایش کنید.
سطح ۳: کاربرد و اجرا
سطح ۳ به میزان استفاده از دانش در محیط کار اشاره دارد. آیا آموختههای دوره آموزشی در عمل استفاده میشود؟
مثلاً فرض کنید که اطلاعات جمعآوریشده در سطح ۲ تأیید میکند که آموزش موفق بوده است. آیا کارکنان در عمل قادر به استفاده از پایتون هستند؟
سطح ۴: تاثیر
در سطح چهارم، مدل فیلیپس به تأثیر کلی آموزش بر سازمان میپردازد. آیا آموزش برگزار شده منجر به نتایج سازمانی مثل افزایش فروش، بهبود کیفیت، افزایش رضایت مشتریان و … شده است؟
این سطح نه تنها نتایج را به اثربخشی آموزش نسبت میدهد، بلکه عوامل سازمانی را نیز در نظر میگیرد که ممکن است مانع اجرای موفقیت آمیز مهارتهای به دست آمده در طول آموزش شود.
به عنوان مثال، فرض کنید یک برنامه آموزشی برای نمایندگان فروش در مورد مهارت آموزش فروش درب به درب اجرا کردهاید به دلیل کووید ۱۹، نمایندگان فروش شما قادر به نزدیک شدن به مشتریان نیستند. بنابراین میتوان حدس زد که به کارگیری مهارتهای جدید به دست آمده در طول آموزش به دلیل عدم استفاده از آنها با مشکل مواجه میشود.
سطح 5: بازگشت سرمایه (ROI).
در این سطح مدل Phillips خود را از مدل Kirkpatrick متمایز میکند و بازده سرمایه گذاری آموزش را اندازه گیری میکند.
استفاده از تجزیه و تحلیل هزینه فایده برای یک برنامه آموزشی میتواند تعیین کند که آیا پول سرمایه گذاری شده در آموزش تاثیری داشته است یا خیر. آیا نتایج قابل اندازه گیری وجود دارد؟
به عنوان مثال، اگر هزینه آموزش ۵۰۰۰۰ دلار برای آموزش نمایندگان فروش برای فروش محصولات یک سازمان به صورت آنلاین باشد و سود خالص حاصل از آن ۵۰۰۰۰۰ دلار باشد، آنگاه آموزش، سرمایه گذاری خوبی تلقی میشود.
به منظور محاسبه ROI میبایست کلیه هزینههای ملموس و غیر ملموس آموزش و همچنین کلیه منافع حاصل از آموزش محاسبه شود. همچنین میبایست کلیه دادهها به ارزش مالی تبدیل شوند. در جدول زیر نمونهای از هزینهها و منافع حاصل از آموزش نمایش داده شده است.
هزینه ها |
منافع |
حق التدریس مدرس دوره | میزان کاهش دوباره کاری ها |
میزان ساعات فعالیت کارشناسان روی برنامه | میزان افزایش مشتریان |
امکانات و تجهیزات آموزشی | میزان افزایش تراکنش های مالی |
هزینه اجاره یا خرید محل آموزش | |
هزینه های جانبی (تلفن، برق و…) | |
لوازم التحریر |
|
مدل ارزیابی اثربخشی آموزش فیلیپس در عمل
اکنون که تئوری پشت مدل فیلیپس را درک کردید، بیایید نگاهی به نحوه پیاده سازی آن در عمل بیاندازیم.
تعیین سطح ارزیابی آموزشی مربوطه
به طور کلی، تمام تلاشهای آموزشی شما در هر پنج سطح از مدل فیلیپس ارزیابی نمیشود. این اتلاف منابع خواهد بود. تعیین سطح برای اندازه گیری باید بر اساس بودجه و نیاز تجاری باشد. در واقع تنها حدود ۵ درصد از برنامههای آموزشی تا سطح ۵ ارزیابی میشوند.
به عنوان مثال، شما میتوانید یک برنامه آموزشی دو ساله توسعه رهبری را در هر پنج سطح ارزیابی کنید. این به این دلیل است که تأثیر زیاد، پیچیدگی و ارزش بالایی دارد.
با این حال، ممکن است به عنوان مثال، یک برنامه آموزشی را که فقط به سه کارمند روش پاسخ دادن به ایمیلهای مشتریان را آموزش میدهد، ارزیابی نکنید.
فیلیپس توصیه میکند که تمام پروژههای آموزشی را در سطح اول ارزیابی کنید و سپس بر اساس نیاز و اهمیت تعیین کنید که برنامه آموزشی به کدام سطوح نیاز دارد.
بر اساس تحقیقات، به طور کلی میزان برنامههایی که در هر سطح باید مورد ارزیابی قرار گیرند عبارتند از:
سطح ۱: واکنش: ۹۰ تا ۱۰۰ درصد دورههای آموزشی
سطح ۲: یادگیری: ۴۰ تا ۶۰ درصد دورههای آموزشی
سطح ۳: کاربرد: ۳۰ درصد دورههای آموزشی
سطح ۴: تاثیر: ۱۰ تا ۲۰ درصد دورههای آموزشی
سطح ۵: بازگشت سرمایه: ۵ تا ۱۰ درصد دورههای آموزشی
سطوح ارزیابی در زمانهای مختلف اتفاق میافتد، همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است:
لحظه ارزیابی |
واکنش
سطح ۱ |
یادگیری
سطح ۲ |
برنامه
سطح ۳ |
تاثیر
سطح ۴ |
بازگشت سرمایه
سطح ۵ |
در حین آموزش و یا بلافاصله بعد از آن | در حین آموزش و یا بلافاصله بعد از آن | ۲تا ۶ ماه پس از آموزش | ۶ تا ۱۲ ماه پس از آموزش |
۱۲ تا ۲۴ ماه پس از آموزش |
دادههای جمع آوری شده را تجزیه و تحلیل کنید.
شما باید دادهها را از منابع مختلف ترکیب و تجزیه و تحلیل کنید که به شما کمک میکند به نتایج معنادار برسید و تأثیرات یک برنامه آموزشی را تعیین کنید. برای اینکه به دادهها معنی بدهید، باید آن را به شیوهای معنادار نشان دهید. این ممکن است از طریق تهیه گزارشی شامل نمودارها و نظرات باشد. همچنین میتواند به معنای جمع آوری تجزیه و تحلیل ویدیویی و متن باشد.
ضروری است که هنگام جمع آوری دادهها، بدون هیچ گونه سوگیری در ذهن، به طور عینی تجزیه و تحلیل شوند.
یافتهها را گزارش کنید.
میتوانید نتایج را به ذینفعان کلیدی (مدیریت و همچنین کارکنان) گزارش دهید. همیشه باید تلاش کنید تا یافتههای خود را به اهداف تجاری مرتبط کنید تا نشان دهید که آموزش چه تأثیری بر عملکرد سازمان داشته است (یا نداشته است). اینجاست که سطح 5 مدل Phillips برای نشان دادن بازگشت سرمایه (ROI) در آموزشی که روی آن سرمایه گذاری شده است بسیار مهم میشود.
جمع بندی
ارزیابی آموزش برای ارزیابی اینکه آیا آموزش شما نتیجه مطلوبی دارد یا خیر حیاتی است. شناخت مدلها و روشهای مختلف ارزیابی آموزشی و بکارگیری مناسبترین آنها، سازمان شما را قادر میسازد تا اثربخشی آموزش و در نهایت عملکرد سازمانی را بهبود بخشد.